اول: مريم يك دانه مرواريد مصنوعي از كف اتاقمان پيدا كرده. من با رواننويس رويش يك صورت خندان كشيدهام. دو تا چشم و يك دهن كه ميخندد. خيلي شكل كله آدرين شده. از يك روبان كوچولو ردش كردهام و هر وقت دلم تنگ ميشود نگاهش ميكنم. :)
دوم: امروز قرار بازداشت يك ماههاش تمام شد. اما اسمش توي ليست كساني كه آزاد ميشوند نبوده. من هم نرفتم كلاس زبان. به جايش رفتم توي اينترنت و ديدم كه يك خدا بيامرزي خبر بازداشت يكي از استادهاي آدممان را گذاشته. بعد هم خبر سقوط هواپيما را ديدم و افاضات وزير علوم در فلان مركز فرانسوي را خواندم و بعد تصميم گرفتم كه اگر آدرين را تا هزار سال ديگر هم آزاد نكردند من كلاس زبانم را بروم. لااقل آنجا از اين خبرهاي خوش دورم.
سوم: دلم نميآيد اينها را اينجا ننويسم: م ح م د م ه د ی ز ا ه د ی (وزير علوم) در سفری به فرانسه در جریان بازدید از انستیتو مطالعات عالی این کشور خود را به عنوان یک استاد بزرگ ریاضی معرفی کرده، اما مدیر انستیتو این سمت را برای او مناسب ندانست؛ طوری که وقتی از او درباره جایزه بینالمللی فیلدز که در میان ریاضیدانان در حد نوبل شناخته میشود سؤال شد، او سردرگم پرسید: جایزه فیلدز دیگر چیست؟!
او همچنین هنگام بازدید از همین مؤسسه از حضور دانشجویی ایرانی به نام صمدی در آن دانشگاه ابراز خشنودی کرد؛ در حالی که مدیر فرانسوی انستیتو از وجود چنین دانشجویی بیخبر بود.
بعداً وقتی وزیر علوم ا ح م د ی ن ژ ا د برای اثبات نظرش گفت که روی تابلوی اعلانات نام این دانشجو را دیده است، معلوم شد که او کلمه فرانسوی
Samedi
به معنای روز شنبه را با نام یک دانشجوی ایرانی اشتباه گرفته است!ه
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=86673
نوشتن اينجور چيزها به خيالم جرم است. آن هم با اين قانونهاي تاق و جفتي كه هر روز تصويب ميكنند. براي خنداندن شما دارم از جانم ميگذرم!
چهارم: با خودم حساب كردم، ديدم بلاگ نوشتنم را ميتوان يكي از نشانههاي ساديسم پيشرفته به حساب آورد. حالا ميخواهم يك كوچولو از روضهخواني و عزاداريهايش كم كنم كه اگر كسي نوشتههايم را خواند از زندگي بيزار نشود.ه
دوم: امروز قرار بازداشت يك ماههاش تمام شد. اما اسمش توي ليست كساني كه آزاد ميشوند نبوده. من هم نرفتم كلاس زبان. به جايش رفتم توي اينترنت و ديدم كه يك خدا بيامرزي خبر بازداشت يكي از استادهاي آدممان را گذاشته. بعد هم خبر سقوط هواپيما را ديدم و افاضات وزير علوم در فلان مركز فرانسوي را خواندم و بعد تصميم گرفتم كه اگر آدرين را تا هزار سال ديگر هم آزاد نكردند من كلاس زبانم را بروم. لااقل آنجا از اين خبرهاي خوش دورم.
سوم: دلم نميآيد اينها را اينجا ننويسم: م ح م د م ه د ی ز ا ه د ی (وزير علوم) در سفری به فرانسه در جریان بازدید از انستیتو مطالعات عالی این کشور خود را به عنوان یک استاد بزرگ ریاضی معرفی کرده، اما مدیر انستیتو این سمت را برای او مناسب ندانست؛ طوری که وقتی از او درباره جایزه بینالمللی فیلدز که در میان ریاضیدانان در حد نوبل شناخته میشود سؤال شد، او سردرگم پرسید: جایزه فیلدز دیگر چیست؟!
او همچنین هنگام بازدید از همین مؤسسه از حضور دانشجویی ایرانی به نام صمدی در آن دانشگاه ابراز خشنودی کرد؛ در حالی که مدیر فرانسوی انستیتو از وجود چنین دانشجویی بیخبر بود.
بعداً وقتی وزیر علوم ا ح م د ی ن ژ ا د برای اثبات نظرش گفت که روی تابلوی اعلانات نام این دانشجو را دیده است، معلوم شد که او کلمه فرانسوی
Samedi
به معنای روز شنبه را با نام یک دانشجوی ایرانی اشتباه گرفته است!ه
http://www.fardanews.com/fa/pages/?cid=86673
نوشتن اينجور چيزها به خيالم جرم است. آن هم با اين قانونهاي تاق و جفتي كه هر روز تصويب ميكنند. براي خنداندن شما دارم از جانم ميگذرم!
چهارم: با خودم حساب كردم، ديدم بلاگ نوشتنم را ميتوان يكي از نشانههاي ساديسم پيشرفته به حساب آورد. حالا ميخواهم يك كوچولو از روضهخواني و عزاداريهايش كم كنم كه اگر كسي نوشتههايم را خواند از زندگي بيزار نشود.ه
2 comments:
vaaay Farzaneh khodaaa az daste to ! kheili khandidam ! dele javoona ro shad mikoni ?:D
akheeey morvaride kheili bahal bood ! fekre khoobie haaa ... manam bara hameie kasaiy ke delam tang mishe ye dooneie morvarid naghashy konam... oon samedi kheili khoda bood !
zoongak ... baba fek kardi ma darim sobh ta shab poshtak vaary mizanim az khoshhali bad miam blog e toro mikhunim dep mishim? :D na baba ... injuriam nis, ma hamishe dep im, khialet takht :))
rasty, ma kashf kardim to o aadrin shabiiihiin :>
Post a Comment