Sunday, July 25, 2010

جنابان گه! ه

می‌گوید «من خواستم تو به زحمت نیفتی.»
من هم توی دلم جوابش را می‌دهم که «تو گه خوردی.»
می‌دانی؟ حالم از این آدم‌ها که یک بار سنگین می گذارند روی دوشت -که معمولاْ باید روی دوش خودشان باشد- بعد سعی می‌کنند کمکت کنند که حملش کنی به هم می‌خورد. خدا را شکر دور و بر ما هم که پر از همین آدم‌هاست. کثافت‌ها نمی‌کنند وقتی یک گهی خوردند و حالت را گرفتند، این‌قدر اوضاع را کش ندهند و هی یاد‌آوری نکنند. انگار می‌میرند که آدم باشند.
این‌ها را که می‌بینم همه‌اش خدا خدا می‌کنم که ویزا جان را به موقع بدهند. دوست دارم زودتر از دست این دیوانه‌ها فرار کنم. دیوانه‌های دیگرآزار!!! ه

No comments: