میدانی؟ سادهلوح بودم و فکر می کردم که روشنفکرم. با این حال مهم نیست. من برای هیچکدام از کارهایم پشیمان نیستم. اگر چیزی را خواستهام، اگر برای داشتنش تلاش کردهام و اگر در آخر فهمیدهام که آن چیز اصلا آنقدرها که من خیال میکردم باارزش نبوده، باز هم احساس پشیمانی نمیکنم. حقیقتش را بخواهی، آنجا که قلبم مثل جنازهای که بالای دار تابتاب میخورد، توی سینهام معلق بود، ناگهان فهمیدم که چهقدر خوشبختم. الآن احساس میکنم که دیگر همه مشکلاتم حل شده. تناقضی باقی نمانده. فقط یک سوال کوچک هست که جوابش را نگرفتهام. میدانی؟ نمیدانم که چرا همیشه این مردهایند که به زنها تجاوز میکنند. چرا تا به حال هیچ زنی در حال انجام این جنایت دیده نشده است؟ ه
Friday, July 23, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
ساده لوح که من بودم. یادته تو دانشگاه! قربون دهنت، خوب گفتی همه رو
Post a Comment