Friday, October 23, 2009

چراغ سبز

آدم یکهو توی شهر یک جایی را کشف می‌کند که هیچ انتظار ندارد. می‌رود می‌نشیند روی یک نیمکت توی دانشگاه و روبرویش درخت‌ها با باد سرد پاییز جوری می‌رقصند که انگار توی یک مهمانی با شکوهند. شادی درخت‌ها مثل یک موج نامرئی به آدم می‌رسد و آدم را حسابی رها می‌کند از همه آن چیزهای دور و برش. نگاه می‌کند و می‌بیند آنجایی که منظره باشکوه روبرویش تمام می‌شود روشنی یک چراغ راهنمایی دیده می‌شود که مدام رنگ به رنگ می‌شود. دلش آرام می‌گیرد از این سبز و قرمز شدن. با چراغ راهنمایی فال می‌گیرد. فالش خوب می‌آید. حالش اینقدر خوب می‌شود که نگو و نپرس... ه

پ.ن. من زنده‌ام و اتفاقا سرحال هم هستم. شکر خدا هیچ‌کدام از عناصر طبیعی و غیر طبیعی نتوانسته‌اند خوشحالیم را از من بگیرند. این را برای گل گل خانوم و ستاره بانو گفتم که بیچاره‌ها بلاگم را خوانده بودند و نگران شده بودند که یکوقت خدای نکرده خودکشی نکنم!! خودکشی نمی‌کنم. لااقل نه قبل از بقیه :) ه

پ.ن. همین هفته قبل یک نفر دوست پسرش را با من شریک شد. قرارداد بسته‌ایم که از دوست پسر جان به صورت زوج و فرد استفاده کنیم. حالا هی یادم می آید که دوست پسر دارم و خوشحال می‌شوم! هرچند، امروز که نوبت من نبود. (فکرهای بد هم نکنید لطفاً، رابطه ما در حد سینما رفتن است :) ) ه

3 comments:

Lily said...

ohooooy! fek kardi ba hamin 2 kalame az daste man khalas shodi? koor khoondi!
ba'dam inke, ki o sharik shodin? :))
fekre bad nemikonim, judge kardan nadarim dige! harkari behet ehsaas e khoobi mide anjaam bede ;)
vali jigari, in pesar ha vaghty doos pesare ekhtesaasi e adaman, moft geroonan ;) che berese be eshteraaki :D az maa goftan boood !
aslan pesar chie? man migam biaym hame khejalat o kenaar bezarim (!!) va berim rasman lez beshim :))
hala bahat kaaar daram man! fek kardiii ba hamin 2 khat ...! e e e!
I'm so happy that you're so happy :*

ّگلناز said...

Love U be khoda!bargard sare zendegit doost pesar mikhay chikar?:p

Unknown said...

ديدين حالا؟؟ ديدين همتون دارين به حرف من مي رسين؟؟ من از اولش هم مي دونستم كه از مرد جماعت چيزس به آدم نمي رسه خواهر!! براي همين هم از همون اولش لز شدم!!!!