Tuesday, August 18, 2009

وقتی پولدار بشوم!!! ه

نمی‌دانم چه‌طور با هم هماهنگ می‌کنند. منظورم اینست که آدم از همچین موجوداتی، با آن قیافه‌های سرد و بی‌روح هیچ انتظار ندارد که این‌قدر باهوش باشند. شاید از طریق لوله‌ها باشد. منظورم این است که همه این شیرها به شبکه لوله واحدی وصل شده‌اند و خوب لابد همین‌جوری به هم خبر می‌دهند. وگرنه چه طور ممکن است که مثلا شیر آب حمام بفهمد که همین دیشب شیر آشپزخانه را تعمیر کرده ایم و حالا نوبت اوست که با چکه چکه کردنش اعصاب اهل منزل را به گند بکشد.
من چیزی حدود ۲۰ سال وقت صرف کردم که خودم را مجاب کنم که احتمال ندارد یک مشت شیر و لوله بتوانند همچین کاری بکنند. اما باید اعتراف کنم که بعد از ۲۰ سال مطالعه بی‌وقفه به این نتیجه رسیدم که شبکه آب‌رسانی خانه ما کاملا هوشمند است و با هدف آزار هرچه بیشتر خانواده رضائی برنامه‌ریزی و طراحی شده است.
بعدها که بزرگ شدم، اگر خیلی پولدار شدم اینقدر احمق نمی‌شوم که بروم لیموزین و ویلای فلان جور بخرم. من رویای خیلی بهتری دارم. می‌خواهم یک لوله‌کش استخدام کنم که با هدف ضایع کردن شیرهای آبمان روزانه ۲۴ ساعت وقتش را در خانه‌مان صرف کند. ببینم آن‌وقت می‌خواهند چه کار کنند، این شیرهای بی‌پدر و مادر :) ه

No comments: