یک دورهای بود که در آن وقتم را صرف رفتن به تمام جاهایی کردم که قبلا با تو رفته بودم. روی صندلیهایی نشستم که قبلا با تو نشسته بودم. چیزهایی را نگاه کردم که قبلا با تو نگاه کرده بودم. یک دورهای بود که در آن تعمدا خاطراتم با تو را به یاد آوردم و اجازه دادم که به یاد آوردن خاطراتت اذیتم کند. گذاشتم که از به یاد آوردن خاطرههای خوب و بدت داغان شوم و بعد همینجور به خاطرههایت فکر کردم تا زمانی رسید که دیگر به یاد آوردنشان آنقدرها تاثیرگذار و دردناک نبود. به همه جاهایی که با تو از آن گذر کرده بودم سر زدم و آنچیزهایی که از تو به جا مانده بود را زیرورو کردم تا مطمئن شدم که دیگر هیچکدام از خاطرههایت نمیتوانند من را غافلگیر کنند. ه
اینجوری از خودم محافظت کردم. اینجوری ... ه
اینجوری از خودم محافظت کردم. اینجوری ... ه
2 comments:
divoone. hala khoob shodi?
in kheilii khoob bood jigar :* hala vali davam nakoni ke in mozhgane khar oomade ba daghdaghe haye man ba dide gheteye adabi barkhord mikone, khob akhe kheiliiiiiiiii khoob bood che konam man?!?!?! mache mikonam :*
Post a Comment