Saturday, August 21, 2010

محبت

دوستم بارداره. بعد شنيده آب تهران نيترات داره. ترسيده و رفته يه شيشه آب معدني آورده گذاشته تو يخچال شركت كه از اون آب بخوره. بعد امروز كه رفت آب بخوره، با قيافه زارونزار از آشپزخونه برگشت. مي‌پرسم چي شده؟ مي‌گه آقاي ت (آشپز) ديده شيشه آبم نصفه است، برام از شير آب آبش كرده. ه
همين ديگه! ه

No comments: