صداي تو از آن سوي خط، آرام و مطمئن. مثل دستهاي بزرگت كه دور دستهاي من گره ميخوردند، مثل درمان دندان درد دو روزهاي كه از زندگي بيزارم كرده باشد، مثل نور دايرهاي شكلي كه از ته چاه عميقي ديده شود، مثل آب براي تشنه، زلال بود. با دست چپ گوشي را گرفته بودم و با دست راستم دست خيالي تو را نوازش ميكردم كه حتما به جاي گوشي روي گونه چپم گذاشته بودي.
به خاطرهمينچيزها بود كه به توگفتم دوستت دارم و اين يك جمله ...
مثل شراب بود، براي كسي كه تا به حال ننوشيده باشدش. ه
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
1 comment:
man injaa ro aslan check nemikardam.
che khoob ke baaz neveshti, ke baaz mikhaay benevisi...
dooset daaram, bishtar az har vaghte digei
Post a Comment