آدمهای مختلف روشهای مختلفی برای بیدار کردن خودشون دارن. بعضیها میسپرن یکی دیگه بیدارشون کنه یا ساعتشون رو میذارن دور از دسترس خودشون که صبح مجبور شن حتما از رختخواب در بیان. اما من یه روش فوقالعاده و عالی مخصوص به خودم دارم. صبحها که دلم میخواد بمیرم اما از رختخواب در نیام، وجدان فرزانه میآد هی تکون تکونم میده و میگه: «پاشو. پاشو. دیرت میشه! بعد رییست میکشدت! میزندت! میخوردت!» بعد من یه غلت میزنم، در نهایت آسودگی خیال روم رو میکنم اون ور و میخوابم. بعد وجدان فرزانه، یه پوزخندی میزنه عین شیپورچی که یعنی میدونم چی کار کنم که بلند شی. میآد در گوشم میگه: «میل خودته. اگه میخوای بخواب. فقط اینکه اگه بازم بخوابی، سیرخواب میشی و دیگه نمیتونی تو تاکسی بخوابی.» بعد این جمله آخرش رو که میگه من عین برق از جام میپرم. از بس که اون یه ساعت خواب تو تاکسی تو راه شرکت رو دوس دارم...ه
یعنی یه همچین دختر اسکلی هستم من :) ه
Sunday, January 23, 2011
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment