Sunday, January 16, 2011

برف نو، برف نو ... سلام... سلام

برف برف بازی باید سفید باشه، تازه باشه. باید زیاد باشه. اونایی هم که برف‌بازی می‌کنن باید زیادد باشن که هی به هم گوله برف پرت کنن و هی از دست اون یکی‌ها فرار کنن برن پشت یه بوته‌ای درختی چیزی قایم شن. آدم باید کفش خوب پوشیده باشه. دستکش ایده‌آلش دستکش ضد آبه. اما اگه نبود باید دستکش‌های بافتنی خودت رو در بیاره بذاری یه جایی که خیس نشه برا بعدش. بهتره یه بخاری‌ای چیزی هم داشته باشین که وقتی دستاتون قرمز لبو شد بگیریدشون بالای بخاری (در مورد بخاری ماشین جلوی بخاری) که انگشتاتون سیاه نشن و نیفتن. باید از آدمای بی‌رحم دعوت کنید برا برف‌بازی که عین اسکل‌ها همش فرار نکن و چارتا گوله برف درست درمون هم بندازن. اما ترجیحا کسایی رو دعوت کنید اهل شوخی خرکی نباشن. روز برفی کیف سبک بردارید که جلو دست و بالتون رو نگیره. جوراب کلفت بپوشید. ه

برف اصولا تنها چیزیه که وفتی می‌باره همه عین اسکلا هیجان زده می‌شن. حتی مدیرعامل‌ها هم پا می‌شن می‌رن برف‌بازی، بعد گوله برفشون می‌خوره وسط شیشه پنجره همسایه مجبور می‌شن فرار کنن بیان تو شرکت. همه کارمندا ساعت ناهارشون رو تو کوجه‌ها دنبال هم می‌دوئن. بعد فقط بجه‌های بیجاره‌ان که می‌رن مدرسه، بزرگترها همه می‌رن برف بازی می‌کنن. (بزرگ‌ترهای باحال منظورمه).ه

همین دیگه... امروز برف بود عین چی... فقط پایه‌اش نبود که برف‌بازی خقن کنیم. همون دور شرکت برا خودمون تو برفا خرغلت زدیم و رفتیم سر گزارش نوشتنمون. :)ه

No comments: