Saturday, October 23, 2010

شرح حال

فقط به خاطر تافل و کتاب‌های تافل زنگ بزنی به آدم و همیشه هم آخر تلفنت بگویی بیا من را ببین. یکجور کلیشه‌ای مسخره‌ای بگویی بیا من را ببین و من بدانم که تو آدمی هستی که اگر دلت برای کسی تنگ شود خفتش می‌کنی و می‌روی به دیدنش. ه
شاید هیچ هم مسخره نیستی. شاید این جمله اخر تلفنت خیلی هم خوب و باحال است. اما اصلا به من نمی‌چسبد. ه
می‌دانی؟ حوصله‌ات را ندارم. الآن یکجوری‌ام که حوصله هیچ کسی را ندارم. کاش همه آدم‌های دورو برم یک مدتی ساکت بشوند. مثل عروسک کوکی که کوکش تمام شده باشد ساکت و صامت و بی‌حرکت بشوند. کاش چشم‌هایشان را هم ببندند. تو هم همین‌طور. تو هم چشم‌هایت را ببند. الآن خسته‌ام. ه

No comments: